نحوه تولید محتوای انسانی قوی و جذاب
نحوه تولید محتوای انسانی در سایت برای سئو بهتر چگونه است؟
چرا اصلا لازم است که حتما تولید محتوای انسانی داشته باشیم؟
فرق های این سبک محتوا سازی با سبک بهره گیری از هوش مصنوعی چیست و کدامیک بهتر است؟ به چه دلایلی!؟
ما در دنیای سرعت زندگی می کنیم.
دیگه یک آدم برای ثروتمند شدن نیاز به 20 سال تلاش مداوم نداره. یک بدنساز برای داشتن عضلاتی جذاب و متفاوت با عموم، نیاز به 15 سال تمرین مداوم نداره.
یک تولید کننده محتوا هم برای ساختن محتوا های عادی بلاگ نیاز به یک روز کامل زحمت کشیدن نداره.
خب این نرم دنیای سرعت هستش و عموم مردم هم با همین نرم پیش میرن.
چرا لازمه محتوای انسانی تولید کنیم؟
تولید محتوای انسانی برای سایت و جهت رسیدن به زتبه های برتر گوگل، از توصیه هایی هستش که خودم خیلی روش اصرار داشتنم همیشه اما اینبار دوست دارم با دلیل و عمق بیشتر اهمیت این سبک محتوا رو (که زحمت بیشتر داره) بهتون ثابت کنم.
بیاید نگاهی به پیج های اینستاگرامی از حدود 10 سال پیش تا امروز بندازیم.
من خودم یادمه اول ها که پیج سئو رو شروع کرده بودم، یک عکس از گوگل برمیداشتم و با گذاشتن یک نوشته روی اون، تو اینستاگرام منتشر می کردم.
یک محتوای متنی هم برای کپشن اون پست قرار می دادم.
اون موقع (سال 1394) افراد خیلی کمی بودن که تو حوزه سئو فعالیت می کردند و جلوی دوربین می اومدن.
ویدیو های آموزشی که کسی جلوی دوربین باشه بسیار خاص و جدید بود و هر کسی هم اعتماد به نفس این کار رو نداشت.
من خودم یکی از اصلی ترین نگرانی هام این بود که موقع حرف زدن آب دهانم پرت نشه و ویدیو هامو 100 بار نگاه می کردم.
اما امروز دیدن محتوای ویدیویی یکی از عادت های عادی ما شده و هر کسی با داشتن یک میکروفن و دوربین گوشی اقدام به ضبط ویدیو می کند.
نکته 1: محتوای آموزشی برای اکثر سوال ها در گوگل یافت میشد اما بازدید آنها اصلا به اندازه ویدیو ها نبود.
نکته 2: آموزش ها و حرف هایی که در ویدیو های اینستاگرامی زده می شود، اکثرا پایه و اساس علمی ندارد و تجربی است.
تجربی یعنی چی؟
تجربی یعنی انسانی. یعنی یک انسان به تجربه ای رسیده، الان اعتماد نفس بیان کردن اون تجربه در عموم رو داره و کسانی که این تجربه رو داشتن حرفش رو تایید می کنن و معروف میشه.
کسانی هم هستند که این تجربه رو نداشتند اما دوست دارن داشته باشن! اون ها باز به بیشتر معروف شدن اون ویدیو کمک می کنند.
خب با توجه به این صحبت ها، آیا کاربران به دنبال جواب های علمی هستند یا به دنبال تایید شدن ذهنیت هایی که دارند و شنیدن داستان های آدم ها؟؟
آیا این به نفع گوگل است؟
رضایت کاربران به نفع گوگل است. همانطور که رضایت کاربران به نفع یوتیوب و اینستاگرام بوده.
جدیدا از این پست ها در اینستاگرام میبینم که تصویر زیگموند فروید رو بصورت ناراحت گذاشتند و نوشتن:
وقتی تمام عمرتو گذاشتی تا روان آدم هارو بشناسی ولی مردم به حرف اون دختره که میگه مگه من خلم گوش می کنن!
خب کی باعث شده اون محتوا انقدر محبوب بشه؟
مردمی که از روی علاقه یا نفرت با اون ویدیو تعامل داشتند و پلتفرم اینستاگرام هم که به دنبال رضایت مردم هست، اون ویدیو رو به افراد بیشتری نشون داده.
پس پلتفرم نگران داده هایی که به مردم میده نیست و فقط نگران اینه که نکنه برای مردم رضایت بخش نباشه یا اعتیاد به خودش برای مردم کمتر بشه.
در نتیجه تجربه انسانی اون خانم محتوای موفق تری نسبت به تحلیل کتاب تمدن و ملامت های آن از زیگموند فروید میشه.
(گرچه اون کتاب رو هم نمیشه گفت محتوای علمی کامل)
دسترسی سریع به محتوا های غیر انسانی
خب حالا از اون بحث بگذریم دوست دارم به نوع دیگه ای به این سوال که آیا لازمه محتوای انسانی تولید کنیم؟ پاسخ بدم.
امروز گوگل و هوش مصنوعی هر دو به جواب های علمی که برای هر دغدغه وجود داره دسترسی سریع دارند.
مثلا شما اگر بپرسید تفاوت های نگرش نیچه و شوپنهاور (که سوال سطحی هم نیست!)
هوش مصنوعی به تمام کتاب های این 2 فیلسوف دسترسی داره و میتونه جواب دارای منبع بهتون بده.
پس تولید دوباره اون توسط انسان، چیز جدیدی به گوگل یا پلتفرم دیگه ای اضافه نمیکنه!
مگر اینکه عنوان محتوا این باشه: نظر من راجب تفاوت نگرش نیچه و شوپنهاور! حق با کدومه!؟
این میشه یک محتوای انسانی چون از pov یک انسان خاص به این موضوع نگاه میشه و لزوما درست نیست.
دقت کنید: لزوما درست نیست.
ملاک تولید محتوای موفق در عصر هوش مصنوعی
در واقع تولید محتوا اینه که حرف های جدیدی زده بشه که ترجیحا تجربه شده باشه. لزوما درست بودن این حرف ها ملاک موفقیت اون محتوا نیست.
احساس اعتماد و حس خوبی که مخاطب به اون محتوا داره موفقیت اون رو مشخص می کنه.
چطور بهتر از هوش مصنوعی باشیم؟
اگر میخواهیم بهتر از هوش مصنوعی باشیم، باید وقتی میخواهیم محتوایی تولید کنیم، حس خوب بیشتر و داستان جذاب تری برای تعریف کردن داشته باشیم.
برای اینکه داستان ما جذاب تر باشه بهتره که اون داستان رو تجربه کرده باشیم.
اگر تجربه کرده باشیم راحت تره در غیر این صورت باید داستان گوی بهتری باشیم.
نقطه تفاوت در احساس خوب است.
احساس خوب مخاطب به شما باعث میشه شما رو تو اولویت نسبت به هوش مصنوعی ببینه.
حالا نحوه تولید محتوای انسانی موفق
اگر وارد هر کدوم از بخش های تولید محتوا بریم، مجبوریم که راجع به هر کدوم عمیق تر بشیم مثلا ویدیو قصه خودش رو داره، متن قصه متفاوت خودش رو!
اما میتونیم کلی صحبت کنیم و متن رو که مادر محتوا هاست، به عنوان هدف قرار بدیم.
اگر ویدیو، پادکست و یا تصویر اینفوگرافیک بخوایم تولید کنیم، اول باید متن اون محتوا رو مشخص کنیم و سپس سراغ تولیدش بریم.
جرعت داشته باشید و خودتان باشید.
اولین نکته اینکه که باید بتونید برای تولید محتوای موفق انسانی، به عنووان یک انسان خاص اون محتوا رو خلق کنید.
در واقع تمام محتوا های شما باید بوی شخصیت خودتونوو بده.
اگر آدم عصانی هستید، عصبانی بنویسید.
اگر آدم انرژی مثبتی هستید، با انرژی مثبت بنویسید.
حتی اگر آدم مودی هستید، هیچ عیبی نداره که دقیقا مودتون رو موقع تولید محتوا زندگی کنید.
حالا در ادامه یک نکته میگم که کمک تون میکنه نظر دیگران راجع به حرف هایی که میزنید رو کمتر در نظر بگیرید.
این خیلی مهمه که خودتون رو زیاد سانسور نکنید.
اگر احساسات شما در حرف هایی که میزنید وجود داشته باشه، در واقع تفاوت محتوای شما با هوش مصنوعی ساخته میشه و این ارزش محتووای شماست.
جوری بنویسید که انگار با دوست صمیمی تون در حال حرف زدن هستید.
اون موقع بهتون میگم که چرا حوصله دارم انقدر تولید محتوا های طولانی متنی خودم انجام بدم ;)
انقدر حس خوبی از نوشتن میگیرید که انگار دارید واقعا با یک رفیق حرف می زنید.
یه عده از شما بدشون میاد و یه عده طرفدار شما میشن.
هر دو به رشد شما کمک می کنند.
اما اگر سعی کنید احساسی نباشید!
خودم خیلی وقت ها اینجوری میشم و سعی می کنم فقط حرف های درست رو بزنم و احساسات خودم رو اصلا تو محتوا دخیل نکنم.
این واقعا بده.
هم تولید محتوا براتون سخت میشه.
هم محتوای شما دیگه روح و داستان خاصی نداره.
صرفا توصیه هایی هستش که هوش مصنوعی هم میتونست بکنه.
برام عجیبه که خیلی از آدم ها با چت جی پی تی راجع به تک تک کارایی که می کنن حرف میزنن.
چرا؟
چون حسودی نمیکنه.
چون شنونده خوبیه.
چون حس بد نمیده. (خیلی مواظبه که مخاطب ناراحت نشه)
چون برای هر چیزی جواب داره.
این یعنی آدم ها امینت رو توش پیدا می کنن و این خودش بهترین چیزه.
اون ساعت ها با دقت میشنوه و راهکار میده.
اما انسان فقط جواب های منطقی نمیخواد. گاهی میخواد که یک نفر احساساتی جواب بده و عصبانیتش رو کامل حس کنه.
شما سعی کنید کسی باشید که اون خلا احساسات رو پر میکنه.
رپر ها، آیسان اسلامی، اون خانمی که میگه مگه من خلم و خیلی های دیگه حرف هایی که میزنن توش پر از احساسه و همین باعث میشه که انقدر دنبال کننده دارند.
قطعا اینطور نیست که من توصیه های اساسی زندگیم رو از اون ها بخوام اما احساسات اون ها و اینکه خودشون هستن باعث میشه شاید به جای اینکه خیلی وقت ها بیام با یک آدم منطقی راجع به این موضوع حرف بزنم، به حرف های اون ها گوش می کنم.
به هر حال ما دنبال حس خوب هستیم.
چه از راه منطقی چه از راه احساسات! اما یادتون باشه که راه منطق معمولا راه سخت تریه ;)
به نوشتن عادت کنید!
من واقعا به نوشتن اعتیاد دارم.
وقتی که دیگه خیلی داغون باشم میرم یه جایی شروع می کنم تنهایی می نویسم. بیشتر هم این کار رو روی کاغذ انجام میدم.
طوری که چند وقت پیش با روانکاوی که صحبت می کردم میگفت خواهشا نوشتن رو کمتر کن تو همه دغدغه هاتو با نوشتن خودت میشکافی و به نتیجه هم میرسی J) نمیزاری با هم حلش کنیم!
من اصلا کاری با این ندارم که بقیه هم مثل من باشن خوبه اما دوست دارم این لذت رو تجربه کنید و سبکی بعد از نوشتن رو حس کنید که چقدر تنظیمتون میکنه.
پیشنهاد من به شما اینه که یک شب در میون در مورد خاطره ها و تجربه هایی که تو اون 2 روز داشتید بنویسید و حس تون اون مو.قعی که فلان اتفاق افتاد رو شرح بدید.
مطمئنم اولش یکم سخت میشه که حتی رو کاغذ با خودتون رو راست باشید اما یه مدت بعد چیز هایی می نویسید که فقط دعا می کنید این کاغذ ها به دست کسی نرسه J)
خیلی کمکتون میکنه که نوشتن براتون سریع تر و روون تر بشه و مخاطبتون هم اصلا موقع مطالعه احساس خستگی نکنه.
حالا یه معلمی داشتم من که اونم میگفت برای تمرین سخرانی، سعی کنید نقطه عطف زندگی تونو تعریف کنید.
چون اون موضوع رو تجربه کردید و احساساتتون درگیرش شده، نا خود آگاه لحن تون و زبان بدنتون جذاب تر میشه.
این کار هم میشه تجربه هایی که تو اون 2 روز داشتید و قطعا توش پر از لحظه هایی که وقتی می نویسید تازه میفهمید چرا مثلا یه نصفه روز اعصابتون خورد بوده …
حالا این کار رو برای تولید محتوای متنی گفتیم، همینو میتونید برای تولید محتوای ویدیویی و پادکست هم داشته باشید.
هر 2 شب یک بار ضبط کنید.
هیچ چیز به اندازه تمرین کردن شما رو تو این مهارت ها قوی نمیکنه.
بهترین سوژه تمرین هم تجربه های شخصیه خودتونه.
قبل از تمام شدن، نخوانید!
یه آفتی تو نوشتن وجود داره که آدم برمیگرده و نوشته های خودش رو میخونه.
همین باعث میشه در ادامه خودش رو سانسور کنه.
این قضیه توی ضبط ویدیو هم اصلا خوب نیست که ویدیو رو قطع کنید.
ویدیو رو باید تا آخر برید و اجازه بدید اون اشتباه حفظی یا لغوی تو ویدیو تون باقی بمونه.
اصلا نباید تمرکز تون روی نظر دیگران راجع به شما بره.
بدونید که به مرور زمان اوکی میشه و زمان بررسی نوشته ها یا گفته هاتون، زمام اتمام این کاره.
اول کار رو تا آخر انجام بدید و بعد ویراستاری کنید یا ویدیو رو ادیت کنید.
هر بار که ویدیو رو قطع کنید، احساس تون برای ضبط بعدی کمتر و ضعیف تر میشه.
حتی من میگم این ایراد نداره که یکبار کامل ویدیو رو تولید کنید و آخرش تصمیم بگیرید پاک کنید و دوباره بگیرید اما وسطاش این کار رو نکنید.
اول شروع به نوشتن کنید بعد فکر کنید!
این خیلی تجربه عجیبیه که من دارم و تو چند تا کتاب هم خوندم فهمیدم نویسنده های دیگه هم اینو دارن.
میگن اول باید شروع کنی به نوشتن تا بعد بفهمی میخوای چی بنویسی J))
باورتون نمیشه اما همینه.
وقتی شروع به نوشتن میکنید، تازه ایده ها میان و حرف هایی که دوست دارید بزنید رو می زنید.
بار ها شده راجع به یک موضوعی شروع به نوشتن کردم و آخر یک مقاله راجع به موضوع دیگه ای ازش در اومده و مقاله خیلی خوبی هم شده.
انگار که نوشته ها دلی تر و واقعی تره و احساس خیلی تازه ای توشون هست.
من این رو هم به شما پیشنهاد می کنم که اگر نمیدونید میخواید راجع به چی تولید محتوا کنید، فقط شروع کنید تولید محتوا کنید.
البته که همیشه نیاز نیست اینطور باشه و خیلی وقت ها آدم قبل از تولید محتوا میدونه که سفری که در این نوشته ها داره به کجاست و احتمالا از کجا ها رد میشه؛ اما خیلی وقت ها آدم واقعا سوژه دقیق و خوبی به ذهنش نمیاد و این راهکار اون موقع جواب میده.
برای دوستاتون تعریف کنید!
یکی از بهترین تمرین هایی که شما رو تو تولید محتوای انسانی قوی میکنه، تعریف کردن موضوعات برای دوست ها یا خانواده تونه.
مثلا یک فیلم خاصی رو که دیدید برای یه دوستتون که به فیلم علاقه داره تعریف کنید.
در لحظه در حال جذاب کردن داستان فیلم برای دوستتون هستید و این تو شما مهارت بسیار زیبایی در تولید محتوای داستانی به وجود میاره.
میدونم که اینکار برای آدم های درونگرا یکم سخت تره اما چون خودم هم درونگراییم بیشتر از برونگراییمه میدونم که حتی درونی ها هم حداقل یک نفر آدم صمیمی برای خودشون دارند که میتونن صحبت های عمیقی با هم داشته باشن.
این نکته رو بگم که افکار شما جذابه.
شاید باورتون نشه اما افکار توی ذهن شما برای آدم ها جذابه و فقط باید اعتماد به نفس نوشتن یا بیان کردن اون رو داشته باشید و خودتون رو سانسور نکنید.
جنگ بین احساسات و منطق روی کاغذ
یکی از بهترین سوژه ها برای نوشتن جنگ بین احساسات و منطق خودتونه.
من خودم این یکی از سوژه های نوشتنم مخصوصا زمانی که خیلی سر درگممه.
احساس رو با خودکار آبی و منطق رو با خودکار قرمز می نویسم.
مثلا احساس میگه:
دلم میخواد کار رو 2 روز تعطیل کنم و برم ماهیگیری یکم استراحت کنم حال کنم اما تو حیوون نمیزاری. میخوای فقط منو سرکوب کنی به اهداف مالیت برسی و به خودت افتخار کنی که مثلا فلان ماشینو خریدم.
خب احمق وقتی برده پول شدی به چه درد میخوره اون ماشین!؟
بعد منطق جواب میده:
همین کار هارو کردم که الان توان اینو داری که با 2 روز تعطیل کردن کار و سفر رفتن هیچ نگرانی مالی نداشته باشی.
وگرنه کسایی که فکر این روزارو نکردن مثل تو شرایط سفر رفتن و استراحت رفتن ندارن.
باید صبر کنن تا مرخصی بهشون داده بشه و تو شلوغی آخر هفته با ترافیک و گرونی یه سفر 2 روزه برن.
الان هم توان کار کردن داریم و خداروشکر مشتری هم داریم که نیاز به کمک ما داره.
اگر 2 سال دیگه مشتی کار کنیم میتونیم اون موقع خیلی وقت آزاد بیشتر داشته باشیم با پول بیشتر …
حالا معلوم نیست حق با کیه اما بلاخره هر کدوم فرصت اینو دارن که حرفاشونو بزنن و در نهایت به یه نتیجه ای شاید با هم برسن.
این تمرین ها نویسندگی یا تولید محتوا رو به عنوان بخشی از لایف استایل شما محترم و جدی میکنه که مطمئن باشید بعد از مدت کوتاهی نتایج فوق العادش در کارتون رو خواهید دید.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.